پويا : جوينده
پويان : پوييدن
پيروز: پادشاه ساساني
پيروزگر : پيروز، کامياب
پيشداد: نخستين قانون گذار، بنيانگذار عدل و دادگري
پيلتَن: پهلواني بوده از فرزندان رستم زال
پيمان: مهر، عهد
ت
تاژ: برادر هوشنگ پيشدادي
تخشا: کوشنده
تَسو: واحد زمان
تکاپو : جستجو
تَنسِر: نام موبد موبدان روزگار اردشير بابکان
تَهماسب: از بزرگان ملک داراپادشاه ايران
تَهمتَن: بزرگ پيکر
تهمورس: دلير و پهلوان. نام دومين پادشاه پيشدادي
توانا: نيرومند، زورمند
تور: نام پسر شاه فريدون
تورج: دلير و پهلوان
توس: نام پسر نوذر يکي از پهلوانان نامي ايران
تيرداد: بخشنده تير. نام دومين پادشاه اشکانيان
تيس: نام درختي است
تيگران: نام يکي از سرداران خشايار شاه
ج
جان پرور: نشاط انگيز
جانان: دلير و زيبا
جاويد: نام پدر اردشير يکي از بهدينان خراسان
جم: مخفف جمشيد
جمشيد: از پادشاهان پيشدادي
جهانگير : نام پسر رستم زال پهلوان نامي ايران
چ
چاش: با ناز و غرور
چاليک : از بازي هاي کودکان
چليپا: گردونه مهر
چوگان: ابزار بازي قديمي
چينوَد: چگونه زيستن
خ
خدابخش: از نام هاي برگزيده
خداداد: از نام هاي برگزيده
خدايار: از نام هاي برگزيده
خديو: بلند جايگاه، سرور
خردمند: نام يکي از پيروان دستور آذرکيوان
خرم : شادمان، خوش
خسرو: نيک آواز. نام پادشاه ساساني
خشاشه : از سرداران ايراني در دوره پادشاهي شاه گشتاسب
خشاشه : از سرداران ايراني در دوره پادشاهي شاه گشتاسب
خشايار: شاه دلير و مردمنش
خشنود: شاد، شادمان، خوشحال
خورسند: راضي
خوش منش: نيک نهاد
خوشنام: درستکار، نيکنام
خُونيرِث: نام يکي از هفت کشور زمين
د
داتَه: دادگري، قانون
دادار: دادگر، عادل
دادبان: نگهبان قانون
دادبه: قانون خوب
دادبه: قانون خوب. پسر دادگشنسب که نامه تنسر را به تازي برگردانده
دادپويه: از شاگردان موبد کيخسرو پور آذرکيوان
دادجو: جوينده عدل و داد
دادخواه: خواستار عدل و داد
دادرس : دادرسنده
دادفر: از نام هاي برگزيده
دادمهر: از نام هاي برگزيده
دادنام: از نام هاي برگزيده
دادوَر: دادگر، عادل
دارا: دارنده، نام نهمين پادشاه کياني
داراب: نام پسر بهمن، هشتمين پادشاه کياني
داريوش: نام سومين شاهنشاه هخامنشي
داژو: سوخته، داغ
دانا: هوشيار، آگاه
داور: نام موبدي است
دَريز: نام داماد داريوش بزرگ
دَسَم: فرمانده ده تن سرباز
دلاور: دلير، قهرمان
دماوند: نام سرداري در زمان ساسانيان
دهناد: از نام هاي برگزيده
دينشاه: ياور و سرور دين
دينيار: ياري دهنده دين
ديهيم: کلاه پادشاهي
ر
راتين: بخشنده. يکي از سرداران اردشير دوم
راد: بخشنده
رادمان: سخاوتمند. نام سپهدار خسرو پرويز
رادمهر: مهربخش. نام سردار داريوش سوم
رادين: بخشندگي
رازقي: گل سپيد، گونه اي انگور
رامتين: نام چنگ نواز نامي خسرو پرويز
راميار: کسي که ايزدرام (شادماني) ياور اوست
رامين: نام يکي از فرزندان کيخسرو
رپيتون: گاه نيمروزي
رَتوشتَر: نام برادر بزرگتر اشوزرتشت
رَتوناک: داراي بزرگي و سروري يکي از بزرگان هخامنشي
رَخشان: تابان، از سرداران داريوش
رَزين: واژه پهلوي به چم زورمند
رَسام: نام پيکار نگار بهرام گور
رستم: بالش و روينده. پسر زال پهلوان نامي ايران
رشن: نام يکي از مفسران اوستا
رَشنُو: ايزد دادگري و آزمايش
رشنواد: نام سپهدار هماي بهمن
رَنگوشتَر : نام برادر بزرگ اشوزرتشت
رها: آزاد
رُهام: نام يکي از پهلوانان ايراني. پسر گودرز
رهي: آزاد، رها
روزبه: نام وزير بهرام گور
روشاک: نام يکي از سرداران ايراني در جنگ اسکندر
روشن: تابان، درخشان
رويين تن: نام ديگر اسفنديار پسر گشتاسب کياني
ريوند: ميوه ريواس
ز
زادان: نام پدر شهريار از زرتشتيان کازرون
زال: نام پدر رستم
زامياد: نگهبان زمين
زروان: نام خوانسالار انوشيروان ساساني
زَرير: دارنده جوشن زرين
زَم: نام يکي از پسران غباد ساساني
زنگه: از پهلوانان ايراني در دوره کاووس شاه کياني
زَهير: نام يکي از سرداران شاه کيخسرو کياني
زَواره: پهلواني ايراني. نام پسر زال و برادر رستم
زوپير: يکي از همدستان داريوش بزرگ در جنگ بابل
زيار: نام پدر مردآويچ
زيگ: راه ستاره شناسي
ژ
ژاماسب: نام شوهر پورچيستا جوانترين دختر اشوزرتشت
ژوپين: نام پسر کيکاووس
ژيان: از نام هاي برگزيده
س
ساسان: نام پدر بزرگ اردشير بابکان
سالار: پدر زال، پسر نريمان
سام: بهديني از خاندان گرشاسب
سامان: نام بزرگ زاده بلخ
سَپرَنگ: نام پسر سام
سِپنتا: مقدس، ورجاوند
سِپند: ورجاوند و مقدس. اسفند
سِپهر: آسمان
سپهرداد: داده يا آفريده آسمان
سپيدار: درخت بلند و راست
ستايش: خوب گفتن
ستُرگ: قوي هيکل، نيرومند
سرافراز: سربلند، با افتخار
سُرايش: سرودن
سُرخاب: نام پنجمين پادشاه باوندي
سُروش: گوش دادن به صداي وجدان و فرمانبردار
سزاوار: شايسته
سَلم: نام يکي از سه پسران شاه فريدون پيشدادي
سهراب: تابش سرخ. نام پسر زال
سورن: دلير و پهلوان، توانا
سوشيانت: برگزيده ديني
سيامک: نام پسر کيومرس در شاهنامه
سياوخش: سياوش، پسر کيکاووس
سياوش: نام پسر کيکاووس
سيروش: نام کورش به پيکره ديگر
سينا: يکي از نخستين پيروان اشوزرتشت
ش
شا بهرام: نام بهرام گور پادشاه ساساني
شاپور: نام دومين شاهنشاه ساساني
شاخه: بخشي از گياه و درخت
شاد: نام يکي از بزرگان روزگار ساسانيان
شادان: شادمان و خشنود. نام پسر برزين. از کارمندان نگارش شاهنامه
شادبه: از نام هاي برگزيده
شادفر: از نام هاي دوران هخامنشي
شادکام: نام برادر فريدون
شادمان: خوشحال
شادنوش: از نام هاي برگزيده
شاهرخ: از نام هاي برگزيده
شاهروز: نام پسر شاه بهرام پادشاه کشمير
شاهين: نام يکي از بزرگترين سرداران لشکر ايران در زمان خسرو پرويز
شايان: سزاوار، شايسته
شايگان: گرانمايه، لايق
شباروز: همه گاه، شبانه روز
شباهنگ: مرغ سحر، ستاره بامدادي
شباويز: پرنده شب پرواز
شتاب: چالاکي و سرعت
شتابان: پرسرعت
شروين: نام پسر سرخاب
شکيبا: بردبار
شهاب: ستاره باران
شهباز: باز سفيد و بزرگ
شهداد: از نام هاي برگزيده
شهراد: از نام هاي برگزيده
شهرام: از نام هاي برگزيده
شهران: از نام هاي برگزيده
شهرَوان: از نام هاي برگزيده
شهروز: از نام هاي برگزيده
شهريار: فرمانرواي شهر، نام پسر خسروپرويز
شهزاد: از نام هاي برگزيده
شهسوار: دلاور، ماهر
شهيار: از نام هاي برگزيده
شيان: درختي بلند، خون سياووشان
شيدفر: از نام هاي برگزيده
شيده: نام پسر افراسياب
شيدوَر: از نام هاي برگزيده
شيدوش: نام پسر گودرز. پهلوان نامي زمان
شيردل: شجاع، دلير
شيرزاد: زاده شير، بچه شير، نامي از روزگار انوشيروان
شيرمرد: از نام هاي برگزيده
شيروان: از نام هاي برگزيده
شيروَش: همانند شير
شيشَم: از ابزار خنياگري
ف
فاتک: نام پدر ماني نقاش دوران ساساني
فراز: بالا، بلندي
فرازمان: از نام هاي برگزيده
فرازمند: از نام هاي برگزيده
فرامرز: نام پسر رستم زال
فربُد: نگهبان و نگهدار فر
فربود: راست و درست
فرخ: بزرگي و شوکت. از مفسران اوستا در زمان ساساني
فرداد: از نام هاي برگزيده
فردين: پيشرو در دين
فرزاد: از نام هاي برگزيده
فرزام: از نام هاي برگزيده
فرزين: از نام هاي برگزيده
فرشاد: شادبخت و شادمان
فرشوشتر: يکي از وزيران کي گشتاسب
فرشيد: نوراني تر
فرمنش: از نام هاي برگزيده
فرنام: نام يکي از سرداران شاپور
فرنوش: از نام هاي برگزيده
فرهاد: پيشرو قانون. نام پهلواني در شاهنامه. نام چند پادشاه اشکاني
فرَهمند: از نام هاي برگزيده
فرهود: از نام هاي برگزيده
فرهومند: باشکوه و بزرگ
فرود: نام پسر سياوش
فرَوَرِتيش: نام دومين پادشاه ماد
فرَوَشي: فرَوَهَر، نيروي اهورايي
فرَوَهَر: نيروي اهورايي درون انسان
فريان: خانداني از دوستان اشوزرتشت
فريبرز: نام پسر کيکاووس
فريدون: از پادشاهان پيشدادي، نجات دهنده قوم آريا
فوکا: نوعي درخت بيد
فوگان: نوشيدني از دانه جو
فولاد: از نام هاي برگزيده
فيروز: نام هجدهمين پادشاه ساساني
ک
کاچار: سر و سامان
کاردار: پسر مهر نرسي از ارتشتاران دوره ساساني
کارن: از نام هاي برگزيده
کاري: تلاشگر
کامبوزيا: کمبوجيه
کامبيز: از نام هاي برگزيده
کامجو: از نام هاي برگزيده
کامدين: از نام هاي برگزيده
کامران: نام دانشمندي زرتشتي اهل شيراز
کامکار: کامروا، کامران
کاموس: نام يکي از سرداران افراسياب
کامياب: کامروا، خوشبخت
کاميار: کامياب، کامروا
کاوش: جستجو کردن، کاويدن
کاوه: نام آهنگر نامي که پادشاهي ذهاک را برانداخت
کاووس: از نام هاي برگزيده
کاويان: از نام هاي برگزيده
کرتير: نام موبد موبدان روزگار شاپور يکم
کرکوي: از نوادگان سلم، پسر فريدون
کمبوجيه: از نام هاي برگزيده
کورنگ: نام پادشاه زابلستان و پدر زن جمشيد پيشدادي
کوروش: بنيانگذار شاهنشاهي هخامنشي
کوسان: نام رامشگري است
کوشا: کوشيدن
کوشان: کوشا بودن
کوشيار: نام يکي از سرداران تبري
کيا: بزرگ، صاحب، پادشاه
کيافر: از نام هاي برگزيده
کيامرد: از نام هاي برگزيده
کيامنش: از نام هاي برگزيده
کيان: جمع کي، پادشاه
کيان پور: از نام هاي برگزيده
کيانزاد: از نام هاي برگزيده
کيانفر: از نام هاي برگزيده
کيانمهر: از نام هاي برگزيده
کيانوش: نام برادر شاه فريدون پيشدادي
کيقباد: نام سردودمان و نخستين پادشاه کيانيان
کيکاووس: پدر سياوش و پدر بزرگ شاه کيخسرو کياني
کيهان: جهان، گيتي
کيوان: نام پدر موبد سروش، از شاگردان دستور آذرکيوان
کيومرس: نام نخستين انسان روي زمين
گ
گالوس: نام پسر فارناک پادشاه کپاد و کيه و هوتيس
گرامي: ارجمند، مقدم
گرانمايه: پرارزش، پرارج
گرايش: گرويدن، پيروي
گرشاسب: در اوستا به چم پهلوان نامي، همانند رستم شاهنامه
گرگين: نام پهلوان نامي ايران
گژدهم: از جنگجويان و سرداران کياني و پدر گردآفريد
گژگين: از نام هاي برگزيده
گشتاسب: نام پنجمين پادشاه کياني
گشواد: نام پهلواني در شاهنامه
گوارا: خوش آيند، بامزه
گودرز: نام پسر گيو، از پهلوانان نامي لشکر کيکاووس
گيل: گرد و پهلوان
گيو: پهلوان ايراني
ل
لهراسب: دارنده اسب تيزرو، پدر گشتاسب
م
مازار: يکي از سرداران مادي کورش
مازنه: مازندران در اوستا
مازيار: نام پسر غارن. از اسپهبدان تبرستان
ماکان: نام پسر کاکي يکي از فرمانروايان ايراني
ماندگار: پايدار، ماندني
مانوش: نام پسر کي پشين و پدربزرگ لهراسب
ماني: نام پيکر نگار نامي در دوران شاپور
ماهان: نام پسر کيخسرو پسر اردشير پسر غباد
ماهر: زبردست
ماهوار: از گوشه هاي موسيقي
ماونداد: نام يکي از مفسران اوستا در زمان ساسانيان
مزدا: داناي بزرگ، پروردگار
مزدک: نام پسر بامداد در دوران ساساني
مشيا: نام نخستين مرد در اوستا
منوچهر: پهلوان نژاد. نام نياي سيزدهم اشوزرتشت. نام ششمين پادشاه پيشدادي
منوشفر: نام پدر منوچهر شاه پيشدادي
مه زاد: از نام هاي برگزيده
مِهراب: نام پادشاه کابل و پدر رودابه
مهران: يکي از هفت خاندان نامي دوران ساساني
مهربان: نگهبان روشنايي و مهر
مهربُرزين: دارنده برترين مهر. نام پسر فرهاد در دوره بهرام پنجم
مهرپرور: از نام هاي برگزيده
مهرپوي: از نام هاي برگزيده
مهرپيکر: از نام هاي برگزيده
مهرجو: از نام هاي برگزيده
مهرداد: نام چوپاني که کوروش را پرورش داد
مهرزاد: زاده مهر
مهرگان: جشن ملي ايران
مهرمَس: مهر بزرگ يا بزرگ مهر. نام نياي ششم اردشير بابکان
مهرنوش: نام يکي از چهار پسران اسفنديار
مهريار: از نام هاي برگزيده
مِهرين: از نام هاي برگزيده
مهيار: از نام هاي برگزيده
مويز: دانه خشک انگور
ن
نارون: نام درختي تنومند
ناشا: دادگر
نامجو: جوينده نام
نامدار: دارنده نام
نامور: از نام هاي برگزيده
ناوَرز: سرباز دريايي. از نام هاي دوران هخامنشي
نريمان: دلير و پهلوان. داراي انديشه بلند و مردانه
نَستور: نام پسر زرير، برادر شاه گشتاسب
نکيسا: نام نوازنده نامي دوران خسرو پرويز
نمايان: آشکار، هويدا
نوبخت: از نام هاي برگزيده دوران ساساني
نوبهار: نام نويسنده دساتير
نوتريکا: نام سومين برادر اشوزرتشت
نوذر: يکي از سه پسران منوچهر
نوش: شهد، عسل، انگبين
نوش آذر: نام پسر آذرافروز
نوشي: نوشيروان
نوشيروان: انوشيروان. از نام هاي برگزيده
نويد: مژده شادماني
نيسان: ني زار، محل روييدن ني
نيک پي: خجسته، خوش قدم
نيکدل: از نام هاي برگزيده
نيکروز: سعادتمند، خوشبخت
نيکزاد: از نام هاي برگزيده
نيکنام: نيکونام، خوشنام
نيکو: خوب، زيبا، نيکوکار
نيما: نام يکي از شاعران ايراني
نيو: پهلوان و دلير
نيوتيش: نام کوچکترين برادر اشوزرتشت
و
واته: ايزد آب در اوستا
وخش: روشنايي يا رويش. نام چهاردهمين نياي آدرباد مهر اسپند
وخش داد: آفريده روشنايي، نام يکي از سرداران هخامنشي
وخشور: پيام آور
ورجاوند: مقدس و نوراني. از نياکان شاه بهرام
ورزم: شعله آتش، گرمي آتش
ورساز: جوان آراسته و زيبا
وَرَهرام: نماد پيروزي
وَسپار: بخشنده
وَسنه: نام کوهي در اوستا
وفادار: از نام هاي برگزيده
وَلخش: بلاش، پادشاه اشکاني
وهامان: نام پدر سلمان فارسي
وَهمنش: خوش منش، نيک منش
وُهومن: ريشه اصلي بهمن امروزي
ويسپرد: از بخش هاي اوستا
ويشتاسب: نخستين پادشاه همزمان با اشوزرتشت
ه
هارپارک: نام وزير استياک آخرين پادشاه ماد
هامان: يکي از درباريان خشايارشاه
هامرز: نام سپهسالار خسرو پرويز ساساني
هامون: از نام هاي ايراني
هامين: تابستان در اوستا
هاون: گاه بامدادي
هاوني: ايزد نگهبان بامداد
هَخامنش: دوست منش. نام سردودمان هخامنشيان
هَردار: نام هشتمين نياي اشوزرتشت
هُرمز: نام سومين پادشاه ساساني
هرمزديار: يار خدا
هُزوارش: شرح و تفسير
هُژبر: دلير و نامجو
هَژير: خو و پسنديده، از پهلوانان دوره کياني پسر گودرز
همتا: مانند، شريک
همگون: همرنگ، همانند
هنگام: زمان، گاه
هوبَر: دربردارنده نيکي
هوتَخش: سازنده خو. پيشه ور
هوتن: فرماندار ساحلي در روزگار داريوش
هوداد: نيک آفريد
هودين: نام سومين نياي آدرباد مهر اسپنتمان
هور: خورشيد
هورا: مي صاف و مقدس
هوشنگ: پسر سيامک پسر کيومرس، دومين پادشاه پيشدادي
هوشيدر: از نام هاي برگزيده
هوکَرپ: واژه اي پهلوي خوش اندام
هوم: گياه مقدس
هومان: از نام هاي برگزيده
هومَت: انديشه نيک
هومن: خوب منش
هيمه: نام داماد داريوش و از سرداران بزرگ پارسي